دلم برایش سوخت!
یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:,دیروز مرگ را دیدم که گوشه ای کز کرده و زانوی غم بغل گرفته ه است!
دلم به حالش سوخت !!!
از او پرسیدم تو و غم؟
مگر میشود از کارت نا خشنود باشی و خسته شوی ،تو به سراغ همه می ایی...
ودر جوابش شنیدم : من خسته نیستم ،فقط دلگیرم!
بعضی ها حتی لیاقت جاودانه شدن را هم ندارند!!!
نظرات شما عزیزان:
نتیجه اینکه : خیلی وقتا خود ما ادما فرصت های سر راهمون رو نمی بینیم و ازش میگذریم و بعد خدا رو سبب ناموفق بودنمون میدونیم.